دانلود مقاله کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی

تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی

 
 
 
 
چکیده
یکی از موضوعاتی که در نظام آموزشی باید بدان پرداخت، آموزش است. آموزش از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. برنامه درسی طرحی برای عمل است که ساختار را هدایت می­کند. موضوع دیگر، جایگاه دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. در تعلیم و تربیت پست مدرن، دانش به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، "گفتمان سازنده دانش" است به همین جهت در کلاس درس، تمرکز بر ساختن دانش، فهم، همکاری و مشارکت است. نظام آموزشی کشور­ها به منظور تربیت فراگیرانی مستقل، منعطف، خلاق و دارای تفکر انتقادی لازم است در حوزه اهداف، محتوا، وسایل، روش­ها و نیز فرصت‌ها و فعالیت­های تربیتی تجدیدنظر به عمل آورند. از دیرباز طراحی برنامه درسی و ارائه موضوعات به شکل­های مختلف صورت گرفته است. 
 
در آغاز قرن بیستم متفکران تعلیم و تربیت در مسیر تلفیق برنامه درسی گام نهادند؛ اما روند مسلط در این قرن مبتنی بر رویکرد تک­رشته­ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته­محور بوده است. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با تخصصی شدن و جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق، مبتنی بر نگرش کل­نگر است که سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره فراگیر مرتبط سازد. هدف از این پژوهش، تبیین برنامه درسی تلفیقی، بیان انواع آن و چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی است. روش بکار گرفته شده، روش تحلیلی- استنتاجی است. بدین منظور پس از تبیین برنامه درسی و توضیح درباره تلفیق، به نمونه­هایی از تلفیق در حوزه محتوا مانند تلفیق موضوعات و دانش بنیادین، تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمام حوزه­های دانش، اشاره شده است. بر اساس مطالعات و تحلیل­های انجام شده می­توان نتیجه گرفت که: با تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی به­طور عام و در دوره ابتدایی به­طور خاص، میزان یادگیری و تسلط دانش­آموز بر محتوای سازماندهی شده افزایش می­یابد و دانش­آموز بهتر می­تواند مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی بکار گیرد.
 
 
 
 
کلیدواژگان

تلفیق

دوره ابتدایی

برنامه درسی

برنامه درسی تلفیقی

تلفیق علم- تکنولوژی

 
 
 
 
مقدمه
آموزش، از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. ساختار زمینه­ای برای عمل است که آموزش رسمی و اعمالی را که منجر به یادگیری است، منعکس می­سازد. برنامه درسی طرحی برای عمل و به عبارت دیگر، طرحی برای تعلیم و تربیت شاگردان است که ساختار را هدایت می کند (زایس[1]، 1976؛ 10). به علاوه حل مسائل غامض تربیتی تنها به وسیله طراحی تربیتی ممکن می­باشد (کومبز[2]، 1970؛ 12). نظام‌های آموزشی در فرایند یاددهی- یادگیری بسته به فلسفه حاکم بر تعلیم و تربیت و نظریه­ای که در باب معرفت و انسان دارند، برای معلم نقشی خاص قائلند. اگر ذهن انسان را لوح سفیدی بدانیم که باید معلومات بدان منتقل گردد؛ در این صورت، وظیفه معلم انتقال دانش و معلومات است؛ اما اگر بر این باور باشیم که ذهن دانش­آموز دارای ساختاری است که با فراهم کردن مقدمات، می­تواند خود، به خلق دانش بپردازد؛ در این صورت معلم نقش راهنما و تسهیل­کننده را دارد. او کسی است که به شاگرد کمک می‌کند تا خود به فهم مطالب نائل شده و به خلق دانش بپردازد (وستکات[3]و کنزال[4]، 1991؛ 87). این در حالی است که به قول پائولو فریره[5] (1998؛ 53)، تعلیم و تربیت کنونی بانکداری است. شاگرد بیمارگونه به دریافت، حفظ و تکرار مطالب می­پردازد، در صورتی که معرفت از طریق نوآوری و خلق مجدد حاصل می­شود.
 
آیزنر[6] (1994) دو سنت را بر تعلیم و تربیت مدرن موثر می­داند، یکی صنعت و دیگری آموزش نظامی. در نظام صنعتی، هدف رسیدن به بازده معین و همسان است. در آموزش نظامی، هدف تربیت افرادی تابع و مطیع، با رفتاری مشخص، قابل کنترل و قابل پیش‌بینی است. طبق اصول مدیریت تیلور که در سال­های 1925- 1903 بر تعلیم و تربیت امریکا تاثیرگذار بوده است، می­توان جامعه را کارفرما، معلم را کارگر و شاگرد را به منزله تولید مدرسه در نظر آورد. طبق این نگرش، شاگردان باید بر اساس اهداف از پیش تعیین شده تربیت شوند و در زمینه­ای خاص، تخصص یابند تا بتوانند چرخ­های جامعه صنعتی را به گردش درآورند. در عصر حاضر، تحولات عظیم در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، وظایف نظام­های آموزشی را دشوار ساخته است؛ زیرا نظام­های آموزشی باید به تربیت فراگیرانی منعطف، خلاق، متفکر بویژه دارای تفکر انتقادی و قوه تشخیص همت گمارند تا اولا بتوانند خود را با تغییرات سریع در حوزه علم و فناوری منطبق ساخته، ثانیا آن را نقد نمایند.
 
موضوع دیگر، ماهیت دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. بحث درباره ماهیت معرفت بطور مشخص با حوزه برنامه درسی در ارتباط است. از این رو، تعلیم و تربیت بر محور نظریه معرفت و یادگیری استوار است (زایس، 1976؛ 15-13). هر ایده درباره برنامه درسی، منوط به نظریه معرفتی است که آن را حمایت می کند (کلی، 1989؛ 46).
در تعلیم و تربیت پست­مدرن دانش به خودی خود هدف نیست؛ بلکه هدف، "گفتمان سازنده دانش"، مدیریت دانش، فراهم کردن زمینه اشتراک دانش، مبادله و به­کار بستن آن در عمل است (فرمهینی فراهانی، 1383). در کلاس درس، گفتمان سازنده دانش به منظور ساختن دانش و نه به قصد اثبات آن انجام می­شود. در این نوع گفتمان، تمرکز بر فهم، همکاری و مشارکت است. روند مسلط در قرن بیست مبتنی بر تخصصی شدن و رویکرد تک­رشته­ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته­محور و ارائه موضوعات به صورت جدای از یکدیگر بوده است. در حالی که این نحوه ارائه محتوا نمی­تواند فراگیر را در دستیابی به نظری جامع نسبت به امور، پدیده­ها و رویدادها مدد رساند. برای نیل به نظری کل­نگر، برنامه درسی تلفیقی کارگشاست. تلفیق به معنی سازگار کردن و باهم آمدن است و با جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق برنامه درسی مبتنی بر نگرش جامع و کل­نگر است که ضمن آن تلاش می­شود تا آموزش با زندگی روزمره فراگیران مرتبط گردد. هدف از این مقاله، تبیین و توصیف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، مفهوم تلفیق و معرفی انواع آن به عنوان مقدمه جهت توضیح و تبیین چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی بطور عام در برنامه درسی و بطور خاص در دوره ابتدایی است که با شیوه توصیفی- تحلیلی بدان پرداخته شده است.
 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
چکیده
کلمات کلیدی
مقدمه
پیشینه نظری پژوهش

طراحی برنامه­ درسی و ارائه­ موضوعات به شکل­های مختلف 

جدول 1-  رویکرد­های طراحی برنامه درسی (پیغامی، 1387).

درآمدی بر تلفیق علم و تکنولوژی

تلفیق علم و تکنولوژی

اصول مطالعات علمی و تکنولوژیکی:

تلفیق علم و تکنولوژی در مقطع ابتدائی

جدول ­ 2-  سازماندهی محتوای درس علوم برای پایه­های اول تا پنجم ابتدایی (آیلن، 2000؛ 113).

بحث و نتیجه‌گیری
منابع